جدول جو
جدول جو

معنی کنکه هندی - جستجوی لغت در جدول جو

کنکه هندی
(کَ نَ کَ یِ هَِ)
اسم او را ’منکه’ نیز نوشته اند و حتی برخی مانند ابن ابی اصیبعه ’کنکه’ و ’منکه’ را دو تن ذکر کرده و از کتب منسوب به کنکه قسمتی را به نخستین و دسته ای را به دومین نسبت داده اند. لیکن این هر دو اسم یک تن و اصح ضبطها نیز کنکه است که قابل انطباق بر اسم هندی می باشد. وی از منجمان و پزشکان گندی شاپور و از کسانی است که به مباشرت مترجمان، کتبی را به فارسی یا عربی درمی آورد. کنکه در قرن دوم و اوائل قرن سوم هجری می زیست. وی به فرمان هارون الرشید به بغداد خوانده شد و در خدمت خلیفه وظیفه و راتبۀ خاص داشت و از آل برمک نیز برخوردار بود. کنکه چند کتاب طبی و نجومی را به مباشرت مترجمان از هندی به پهلوی یا به عربی درآورد و ازآن جمله است ’کتاب السموم’ منسوب به ’شاناق’ یکی ازدانشمندان و اطباء قدیم هند. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی صص 87- 88). قاضی ساعد اندلسی از کتاب الوف ابومعشر بلخی آرد که کنکه در علم نجوم مقدم همه علمای هند در قرون قدیمه است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). او راست: کتاب نمودار در اعمار و کتاب اسرارالموالید و کتاب القرانات الکبیر و کتاب القرانات الصغیر. (ابن الندیم). مؤلف کشف الظنون آرد، کنکه الهندی از قدمای منجمین است و اسرار الموالید از اوست. (کشف الظنون ج 1 ص 84). و رجوع به تاریخ الحکماء ابن قفطی و فهرست ابن الندیم و عیون الانباء ج 2 ص 32 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ کَ یِ هَِ)
یکی از نقلۀ کتب از هندی به عربی و او از جملۀ اسحاق بن سلیمان بن علی الهاشمی بوده است. (ابن الندیم) (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی ازاطباء و نقله و مترجمین از هند، معاصر یحیی بن خالد و اسحاق بن سلیمان بن علی الهاشمی، طبیب بیمارستان و او کتاب سسرد را که به منزلۀ کناش است در ده مقاله به امر یحیی بن خالد تفسیر کرد و نیز کتاب اسماء عقاقیر هند را برای اسحاق بن سلیمان ترجمه کرده است. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ابن الندیم و الحلل السندسیه ص 37 و عیون الاخبار ج 1 ص 24 و 25 و تاریخ علوم عقلی صفا ذیل کنکه و عقدالفرید ج 5 صفحات 347 و 348 شود
لغت نامه دهخدا
(سِ کَ / کِ یِ هَِ)
اسم کانجی است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا